دعای کمیل

دعای کمیل از دعاهای رایج شیعیان است. مشهور است که دعای کمیل آن دعایی است که جبرائیل به خضر آموخت پس علی آن دعا را به کمیل بن زیاد نخعی که از خواصّ وی بود تعلیم داد. این دعا از جمله عاشقانه ترین ادعیه است. مضامین عرفانی مطرح شده در این دعا به اندازه ای زیبا است که یک بار خواندن آن انسان را به زمزمه مجدد آن در دلتنگیها، مشکلات، ناامیدیها و مواردی نظایر آن ناخودآگاه می کشاند.
متن دعا
ترجمه فارسی
خدايا از تو درخواست ميكنم به آن رحمت بی انتهايت كه همه موجودات را فراگرفته است،و بتوانايی بیحدت كه بر هر چيز مسلط و قاهر است و همه اشياء خاضع و مطيع اوست و تمام عزتها در مقابلش ذليل و زبون است، و به مقام جبروت و بزرگيت كه همه قدرتها برابر او مغلوب است، و به عزت و اقتدارت كه هر مقتدری از مقاومتش عاجز است، و به عظمت و بزرگيت كه سراسر عالم را مشحون كرده است، و به سلطنت و پادشاهيت كه بر تمام قوای عالم برتری دارد، و بذات پاكت كه پس از فنای همه موجودات باقی ابدی است، و بنامهای مباركت كه در همه اركان عالم هستی تجلی كرده است، و به علم ازليت كه بر تمام موجودات محيط است، و به نور تجلی ذاتت كه همه عالم را روشن ساخته است.
ای نور حقيقی و ای منزه از توصيف ای پيش از همه سلسله و بعد از همه موجودات پسين.
خدايا ببخش آن گناهانی را كه پرده عصمتم را می درد.
خدايا ببخش آن گناهانی را كه بر من كيفر عذاب نازل می كند.
خدايا ببخش آن گناهانی را كه در نعمتت را به روی من می بندد.
خدايا ببخش آن گناهانی را كه مانع قبول دعاهايم می شود.
خدايا ببخش آن گناهانی را كه بر من بلا می فرستد.
خدايا هر گناهی كه مرتكب شده ام و هر خطايی از من سر زده همه را ببخش.
ای خدا من به ياد تو بسوی تو تقرب می جويم و تو را سوی تو شفيع می آورم و از درگاه جود و كرمت مسئلت می كنم كه مرا به مقام قرب خود نزديك سازی و شكر و سپاست را به من بياموزی و ذكر و توجه حضرتت را بر من الهام كنی.
خدايا از تو مسئلت می كنم با سؤالی از روی خضوع و ذلت و خشوع و مسكنت، كه كار بر من آسان گيری و به حالم ترحم كنی و مرا به قسمت مقدر خود خوشنود و قانع سازی و در هر حال مرا متواضع گردانی.
خدايا من از تو مانند سائلی در خواست می كنم كه در شدت فقر و بيچارگی باشد و تنها به درگاه تو در سختيهای عالم عرض حاجت كند و شوق و رغبتش به نعم ابدی كه حضور توست باشد.
ای خدا پادشاهی تو بسيار با عظمت است و مقامت بسی بلند است و مكر و تدبيرت در امور پنهان است و فرمانت در جهان هويداست و قهرت بر همه غالب است و قدرتت در همه عالم نافذ است و كسی از قلمرو حكمت فرار نتواند كرد.
خدايا من كسی كه گناهانم ببخشد و بر اعمال زشتم پرده پوشد و كارهای بدم (از لطف و كرم) به كار نيك بدل كند جز تو كسی نمی يابم (كه خدا اين تواند).
خدائی جز تو نيست ای ذات پاك و منزه و به حمد تو مشغولم ستم نمودم به خودم و دليری كردم به نادانی خود و خاطرم آسوده به اين بود كه هميشه مرا ياد كردی و بر من لطف و احسان فرمودی.
ای خدا ای مولای من چه بسيار كارهای زشتم مستور كردی و چه بسيار بلاهای سخت از من بگردانيدی و چه بسيار از لغزشها كه مرا نگاه داشتی و چه بسيار ناپسندها كه از من دور كردی و چه بسيار ثنای نيكو كه من لايق آن نبودم و تو از من بر زبانها منتشر ساختی.
ای خدا غمی بزرگ در دل دارم و حالی بسيار ناخوش و اعمالی نارسا و زنجيرهای علايق مرا در بند كشيده و آرزوهای دور و دراز دنيوی از هر سودی مرا باز داشته و دنيا به خدعه و غرور و نفس به جنايت مرا فريب داده است.
ای خدای بزرگ و سيد من به عزت و جلالت قسم كه عمل بد و افعال زشت من دعای مرا از اجابتت منع نكند و به قبايح پنهانم كه تنها تو بر آن آگاهی مرا مفتضح و رسوا نگردانی و بر آنچه از اعمال بد و ناشايسته در خلوت بجا آورده ام و تقصير و نادانی و كثرت اعمال غفلت و شهوت كه كرده ام (كرم كن و) زودم به عقوبت مگير.
ای خدا به عزت و جلالت سوگند كه با من در همه حال رأفت و رحمت فرما و در جميع امور مهربانی كن.
ای خدا ای پروردگار جز تو من كه را دارم تا از او درخواست كنم كه غم و رنجم را برطرف سازد و به مآلم از لطف توجه كند.
ای خدا ای مولای من تو بر من حكم و دستوری مقرر فرمودی و من در آن به نافرمانی پيرو هوای نفس گرديدم و خود را از وسوسه دشمن (نفس و شيطان) كه معصيتها را در نظرم جلوه گر ساخته و فريبم داد خود را حفظ نكردم و قضای آسمانی نيز مساعدت كرد، تا آنكه من در اين رفتار از بعض حدود و احكامت قدم بيرون نهادم و در بعضی اوامرت راه مخالفت پيمودم.
حال در تمام اين امور تو را ستايش می كنم و مرا در آنچه رفته است بر تو هيچ حجتی نخواهد بود با آنكه در او قضای تو بوده و حكم (تكوينی) و امتحان و آزمايش تو مرا بر آن ملزم ساخته و با اين حال بار خدايا به درگاهت پس از تقصير و ستم بر نفس خود باز آمده ام با عذر خواهی و پشيمانی و شكسته دلی و تقاضای عفو و آمرزش و توبه و زاری و تصديق و اعتراف بر گناه خود نه از آنچه كردم مفری دارم و نه جايی كه برای اصلاح كارم بدانجا روی كنم و پناه برم مگر آنكه تو باز عذرم بپذيری و مرا در پناه رحمت بی منتهايت داخل كنی.
ای خدا عذرم بپذير و بر اين حال پريشانم ترحم فرما و از بند سخت گناهانم رهايی بخش.
ای پروردگار من بر تن ضعيف و پوست رقيق و استخوان بی طاقتم ترحم كن.
ای خدائی كه در اول به خلعت وجودم سرافراز كردی و به لطف ياد فرمودی و به تربيت و نيكی پرورش دادی و بغذا عنايت داشتی اينك بهمان سابقه كرم و احسانی كه از اين پيش با من بودت بر من ببخش.
ای خدای من ای سيد و مولای من آيا باور كنم كه مرا در آتش می سوزانی با وجود آنكه به توحيد و يكتائيت گرويدم و با آنكه دلم به نور معرفتت روشن گرديد و زبانم به ذكرت گويا شد و در باطنم عقد محبت استوار گرديد و بعد از آنكه از روی صدق و خضوع و مسكنت به مقام ربوبيتت اعتراف كردم.
بسيار دور است كه تو كريمتری از اينكه از نظر بياندازی كسی را كه پرورش داده ای آن را يا آنكه دور كنی كسی را كه نزد خود كشيده. يا برانی آنكه را كه به او جا داده ای يا بسپاری بسوی بلاء آنكه را كه به او كفايت كرده ای و رحم نموده ای
و ای كاش ای خدای من و سيد و مولای من بدانستمی كه تو آتش قهرت را مسلط می كنی بر آن رخسارها كه در پيشگاه عظمتت سر به سجده عبوديت نهاده اند. يا بر آن زبانها كه از روی حقيقت و راستی ناطق به توحيد تو و گويا به حمد و سپاس تواند. يا بر آن دلها كه از روی صدق و يقين به خدائی تو معترفند يا بر آن جانها كه از علم و معرفت در پيشگاه جلالت خاضع و خاشعند. يا بر آن اعضايی كه مشتاقانه به مكانهای عبادت و جايگاه طاعتت می شتابند و به اعتقاد كامل از درگاه كرمت آمرزش می طلبند و هيچكس به تو اين گمان نمی برد و چنين خبری از تو ای خدای با فضل و كرم به ما بندگان نرسيده
در صورتی كه تو خود بی طاقتيم را بر اندك رنج و عذاب دنيا و آلامش می دانی و آنچه جاری شود در آن از بد آمدنی های آن بر اهل آن با آنكه رنج و الم دنيا اندك است و زمانش كم است و دوامش ناچيز است و مدتش كوتاه است.
پس من چگونه طاقت آرم و عذاب عالم آخرت و آلام سخت آن عالم را تحمل كنم و حال آنكه مدت آن عذاب طولانی است و زيست در آن هميشگی است و هيچ بر اهل عذاب در آنجا تخفيفی نيست. چندان كه آن عذاب تنها از قهر و غضب و انتقام توست كه هيچكس از اهل آسمان و زمين تاب و طاقت آن ندارد.
ای سيد من پس من بنده ناتوان ذليل و حقير و فقير و دور مانده تو چگونه تاب آن عذاب دارم.
ای خدای من ای پروردگار من و سيد و مولای من از كدامين سختيهای امورم بسويت شكايت كنم و از كدام يك به درگاهت بنالم و گريه كنم از دردناكی عذاب آخرت بنالم يا از طول مدت آن بلای سخت زاری كنم. پس تو مرا با دشمنانت اگر به انواع عقوبت معذب گردانی و با اهل عذابت همراه كنی و از جمع دوستان و خاصانت جدا سازی. در آن حال گيرم كه بر آتش عذاب تو ای خدای من و سيد و مولای من و پروردگار من صبوری كنم چگونه بر فراق تو صبر توانم كرد. و گيرم آنكه بر حرارت آتشت شكيبا باشم چگونه چشم از لطف و كرمت توانم پوشيد. يا چگونه در آتش دوزخ آرام گيرم با اين اميدواری كه به عفو و رحمت بی منتهايت دارم.
باری به عزتت ای سيد و مولای من به راستی سوگند می خورم كه اگر مرا با زبان گويا (به دوزخ) گذاری من در ميان اهل آتش مانند دادخواهان ناله همی كنم و بسی فرياد می زنم بسويت مانند شيون گريه كنندگان و بنالم به آستانت مانند عزيز گم كردگان و به صدای بلند تو را می خوانم كه ای ياور اهل ايمان و ای منتهای آرزوی عارفان و ای فريادرس فرياد خواهان و ای دوست دلهای راستگويان و ای يكتا خدای عالميان. آيا درباره تو ای خدای پاك و منزه و ستوده صفات گمان می توان كرد كه بشنوی در آتش فرياد بنده مسلمی را كه به نافرمانی در دوزخ زندانی شده و سختی عذابت را به كيفر گناه می چشد و ميان طبقات جهنم به جرم و عصيان محبوس گرديده و ضجه و ناله اش با چشم انتظار و اميدواری به رحمت بی منتهايت بسوی تو بلند است و به زبان اهل توحيد تو را می خواند و به ربوبيتت متوسل می شود.
باز چگونه در آتش عذاب خواهد ماند در صورتی كه به سابقه حلم نامنتهايت چشم دارد. يا چگونه آتش به او الم رساند و حال آنكه به فضل و كرمت اميدوار است. يا چگونه شراره های آتش او را بسوزاند با آنكه تو خدای كريم ناله اش را می شنوی و می بينی مكانش را. يا چگونه شعله های دوزخ بر او احاطه كند با آنكه ضعف و بی طاقتيش را می دانی. يا چگونه به خود بپيچد و مضطرب بماند در طبقات آتش با آنكه تو به صدق (دعای) او آگاهی. يا چگونه مأموران دوزخ او را زجر كنند با آنكه به صدای يا رب يا رب تو را می خواند. يا چگونه به فضل تو اميد آزادی از آتش دوزخ داشته باشد و تو او را به دوزخ واگذاری.
هيهات كه هرگز چنين معروف نباشد و اين گمان نرود و به رفتار با بندگان موحدت كه همه احسان و عطا بوده اين معامله شباهت ندارد.
پس من به يقين قاطع می دانم كه اگر تو بر منكران خداييت حكم به آتش قهر خود نكرده و فرمان هميشگی عذاب دوزخ را به معاندان نداده بودی، محققا تمام آتش دوزخ را سرد و سالم می كردی و هيچكس را در آتش جای و منزل نمی دادی.
وليكن تو ای خدا نامهای مباركت مقدس است و قسم ياد كرده ای كه دوزخ را از جميع كافران جن و انس پر گردانی و مخلد سازی معاندان را در آن عذاب، و تو را ستايش بی حد سزاست كه با وجود آنكه خويش را ثنا گفتی و بهمه انعام نمودی در كتاب خود فرمودی آيا (در آخرت) اهل ايمان با فاسقان يكسانند هرگز يكسان نيستند.
ای خدای من و سيد من از تو درخواست می كنم به مقام قدر (و آن قدرت ازلی) كه مقدرات عالم بدان كردی و به مقام قضای مبرم كه بر هر كه فرستادی غالب و قاهر شدی، كه مرا ببخشی و در گذری در همين شب و همين ساعت هر جرمی و هر گناهی كه كرده ام، و هر كار زشتی پنهان داشته ام و هر عملی (مستور و عيان) آشكار يا پنهان به جهالت مرتكب شده ام، و هر بد كاری كه فرشتگان عالم پاك را مأمور نگارش آن نموده ای كه آن فرشتگان را به حفظ هر چه كرده ام موكل ساختی، و شاهد اعمالم با جوارح و اعضای من گردانيدی و فوق آن فرشتگان تو خود مراقب من، و شاهد و ناظر بر آن اعمال من كه از فرشتگان هم به فضل و رحمتت پنهان داشته ای همه را ببخشی، و نيز درخواست می كنم كه مرا حظ وافر بخشی از هر خيری كه می فرستی و هر احسانی كه می افزايی، و هر نيكويی كه منتشر می سازی و هر رزق و روزی كه وسيع می گردانی و هر گنه كه می بخشی و هر خطا كه بر آن پرده می كشی.
ای رب من، ای رب من، ای رب من.
ای خدای من ای سيد و مولای من ای كسی كه زمام اختيارم به دست اوست.
ای واقف از حال زار و ناتوانم ای آگه از بينوايی و وضع پريشانم ای آگاه به احتياجم و بی چيزيم.
ای رب من، ای رب من، ای رب من.
از تو درخواست می كنم به حق حقيقتت و به ذات مقدست و بزرگترين صفات و اسماء مباركت، كه اوقات مرا در شب و روز به ياد خود معمور گردانی و پيوسته به خدمت بندگيت بگذرانی و اعمالم را مقبول حضرتت فرمايی تا كردار و گفتارم همه يك جهت و خالص برای تو باشد و احوالم تا ابد به خدمت و طاعتت مصروف گردد.
ای سيد من ای كسی كه تمام اعتماد و توكلم بر اوست و شكايت از احوال پريشانم به حضرت اوست ای رب من. . .
)لطفی كن) و به اعضا و جوارحم در مقام بندگيت قوت بخش و دلم را عزم ثابت ده، و اركان وجودم را به خوف و خشيت سخت بنيان ساز و پيوسته به خدمت در حضرتت بدار تا آنكه من در ميدان طاعتت بر همه پيشينيان سبقت گيرم و از همه شتابندگان به درگاهت زودتر آيم، و عاشقانه با مشتاقانت به مقام قرب حضرتت بشتابم و مانند اهل خلوص به تو نزديك گردم، و بترسم از تو مانند ترسيدن يقين كنندگان و با اهل ايمان در جوار رحمتت همنشين باشم.
خدايا و هر كه با من بد انديشد تو مجازاتش كن و هر كه مكر ورزد به كيفرش برسان، و مرا بلطف و رحمتت نصيب بهترين بندگانت عطا كن و مقام مقربترين، و مخصوصترين خاصان حضرتت كرامت فرما كه هيچكس جز به فضل و رحمتت اين مقام نخواهد يافت و باز جود و بخشش بی عوضت از من دريغ مدار.
بزرگی و مهربانی كن و مرا به رحمت واسعه ات از شر دو عالم محفوظ بدار، و زبانم را به ذكر خود گويا ساز و دلم را از عشق و محبت بی تاب گردان، و بر من منت گذار و دعايم مستجاب فرما و از لغزشم بگذر و خطايم ببخش كه تو خود به بندگان از لطف دستور عبادت دادی و امر به دعا فرمودی و اجابت را ضمانت كردی.
اينك من به دعا رو بسوی تو آوردم و دست حاجت به درگاه تو دراز كردم. پس به عزت و جلالت قسم كه دعايم مستجاب گردان و مرا به آرزويم (كه وصال توست) برسان و اميدم را به فضل و كرمت نااميد مگردان و از شر دشمنانم از جن و انس كفايت فرما.
ای كه از بندگانت بسيار زود راضی ميشوی. ببخش بر بنده ای كه بجز دعا و تضرع بدرگاهت مالك چيزی نيست، كه تو هر چه بخواهی ميكنی.
ای كه نامت دوای دردمندان و يادت شفای بيماران است و طاعتت بی نيازی از هر چه در جهان. ترحم كن به كسی كه سرمايه اش اميد به توست و اسلحه اش گريه است.
ای بخشنده كاملترين نعمت. ای دفع كننده هر بلاء و مصيبت. ای نور دلهای وحشت زده در ظلمات (فراق). ای دانای علم ازل تا ابد بی آموختن.
درود فرست بر محمد (ص) و آل محمد (ع) و با من آن كن كه لايق حضرت توست، و درود و رحمت خدا بر رسول گراميش و امامان با بركات از اهل بيتش و سلام و تحيت بسيار بر آن بزرگواران باد.